loading...

دل ام

من و خدا و آرزوهایم

بازدید : 0
جمعه 11 ارديبهشت 1404 زمان : 17:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دل ام

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند بخشنده‌ی مهربان

اینجانب --- --- --- فرزند ---- کمی‌وصیت و نصیحت دارم که خدمت شما عرض میکنم

اول اینکه این مطالب توسط خودم نوشته شده و کسی دسترسی به این وبلاگ ندارد، دوم اینکه این مطالب عمومی‌هستند

من در طول مدتی که میهمان شما عزیزان بودم آگاه یا ناخودآگاه کارهایی انجام دادم که اگر ضرر و زیانی به هر کدام از شما زدم عاجزانه تقاضای بخشش دارم، در این مدت کوتاه چه بسیار کارهایی که خداوند یاریم کرد و ترک آن کردم

من در جمع شما بودم اما انگار نبودم، شاید ابتدا این نبودن بد بود، اما یقین دارم که از سال 1404 به بعد این نبودن‌ها موجبات بزرگ شدن من را فراهم نمود، بزرگ شدنی که خودم هم دخالت چندانی نداشتم، بزرگ شدنی که هنوز هم باورش برای خودم سخت است

خب بگذریم

من از تمام شما عزیزانی که مرگ من به گوشتان خواهد رسید طلب بخشش میکنم، میدونم که شاید بدی‌هایی در قبال شما انجام داده باشم، میدانم که آدم خوبی برای زندگی نبودم

اما یادم میماند که چه محبت‌هایی به من کردید و چه خوبی‌هایی در حقم انجام دادین، از حق نگذریم شما با من خیلی خوب بودین این من بودم که قابل درک نبودم

درک! شما هم منو درک نکردین و من مدیون همین درک نکردن شما هستم، شما منو درک نکردین به جاش خدا خیلی منو درک کرد، دوا کرد و حسابی در آغوش کشید

از قبل سال 1404 حرف خاصی ندارم

اما عید 1404، من مدیون تمام کسانی هستم که بانی شدن تا من حال خوشی را تجربه کنم که به عمرم تجربه نکرده بودم، معجزه‌ی حس همین بود که من دیدم، معجزه‌‌‌ای که منو به حرکت درآورد تا بیشتر بفهمم

همه‌ی اینها کار خدا بود و بس، ولی باز هم تشکر فراوان دارم از پدرم که خانه‌ی تولد منو نفروخت و من با دیدنش به وجه آمدم، تشکر از کسانی که عید رو شیرین تر از عسل کردند...

کاش میفهمیدین که برای من یه خونه‌ی ساده و یه حقوق معمولی و یه غذای ساده کافی بود، کاش میفهمیدین ولی خب مهم نیست من به تمام خواسته‌هام رسیدم، خواسته‌های من خواسته‌های معنوی بود که تمام و کمال هدیه گرفتم و نگران نباشید چون من از تمام کسانی که اذیتم کردند، آزارم دادند، حقم را خوردند، گذشتم

به خاطر خدایی گذشتم که بخشنده ترین است، خدایی که شناختم و حس کردم

در این دنیا آرزوهایی داشتم که به آن نرسیدم، با خدا قراری بستم که قطعا خدا هم قبول کرده، من رفتم از بین شما اما حالی که دارم خیلی خیلی بهتر از حال شماست، پس بیشتر از 3 روز عزا و گریه نکنید، به خوشی دنیا نه پشت کنید و نه دل ببندین، با خدا رفیق باشید و قراردادهای خوب ببندین

من عین مسافری بودم که تا مسیری قرار بود با هم باشیم، نگران من نباشید من به مقصد رسیدم...

دوست دار شما ---...

خدایا شکرت

برچسب ها
بازدید : 0
جمعه 11 ارديبهشت 1404 زمان : 16:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 0
جمعه 11 ارديبهشت 1404 زمان : 12:06
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دل ام

میدونی دیشب داشتم فکر میکردم شاید من وقت رفتنم شده، شاید دیگه مال اینجا نیستم، شاید تنهایی خدا برای من یعنی رفتن از دنیا، شاید خوشی و حال پر از آرامشم قراره جای دیگه‌‌‌ای باشه، جایی که بهتر از این دنیاست

دیشب تو راه فکر میکردم آره، قشنگه اگه من برم، قشنگه کسی برای من نره، من که نه چشمی‌به ماشین دارم، نه خونه و نه هیچ کس و چیز دیگه، خب پس حق منه رفتن نه کس دیگه...

آدمای دنیا باید تو دنیا بمونن، آدمایی که دارن لذتشو از مال دنیا میبرن پس بهتره همینجا بمونن، من و امثال من باید بریم...

دلم میخواد گریه کنم، دلم میخواد پاشم نماز بخونم و وسطش زار زار گریه کنم، آره خدا! خیالت راحت شد که فهمیدم باید برم؟! من که گله‌‌‌ای ندارم و نداشتم خب زودتر میگفتی بهم...

خدایا عین بچه‌هایی که میخوان برن مسافرت شدم، هم میخوام با بچه‌های کوچه مون بازی کنم و هم میخوام برم مسافرت، میخوام واسه آرامشش برم مسافرت، تقریبا همه‌ی وسایلم آماده ست

چقدر این روزا سست شدم، هنوز هیچی نشده صورتم خیس میشه

داشتم فکر میکردم که یه وصیت نامه بنویسم

اینکه اطرافیانم بدونن که من حالم اون دنیا بهتره و اذیتی برای رفتن نشدم خیلی مهمه، اینکه بگم گریه نکنید من حالم خیلی بهتر از شماست خیلی برام مهمه

شاید یه روز یه وصیت و نصیحت نامه‌ی طولانی نوشتم، خیلی واجبه، احساس میکنم روزای آخرمه

احساس میکنم دیگه نه آدما رو میشناسم و نه آرزوهاشونو و نه درکی از خوشحالیشون بابت وسایلشون، بابت ماشین و خونه و موتورشون...

خیلی دور شدم از همه چی و همه کس، کاش میشد یه مدت همه چی رو ول کنم و برم دل کویر، برم جایی که خودم باشم و خدای خودم

کویرم خوبه، ولی اگه بشه رفت فضا خیلی جذابتره، یه سفر بدون برگشت به فضا، و بعدش هم مرگ...

خدایا اصلا هیچی رو نمیفهمم حتی حال خودمو

همین فرمونو تقدیمت میکنم که تو منو هدایت کنی، که قدرت انتخاب و اختیارمو بگیری و منو بچرخون هر جا که به نفعمه...

خدایا بدجور عاشقم کردی

خدایا شکرت

بازدید : 0
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1404 زمان : 16:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دل ام

دروغم چیه بزار یکم از آرزوها و تخیلاتم بگم

قبلا آرزوم این بود که کسی تو خونه باشه، حالا چجور آدمی

کسی که منو بخواد نه داشته‌هامو، کسی که بخاطرم تغییر کنه، کسی که همیشه با من مودبانه صحبت کنه، کسی که عشقم تو دلش باشه، کسی که همیشه پر از مهر و محبت و صمیمیت باشه

کسی که وقتی سرکارم دلم پیشش باشه، کسی که از سرکار بدو بدو به عشق اون برگردم خونه، کسی که صحبت کردن باهاش آرامشو هدیه بده

کسی که همیشه عین رفیق راه بریم با هم و حرف بزنیم، کسی که به آزادیم احترام بزاره، کسی که خلوتمو دوست داشته باشه، کسی که منو درک کنه

دوست دارم براش عوض بشم، دوست دارم مهربونتر بشم، دوست دارم براش قوی تر باشم، دوست دارم براش هر روز حرفای رنگی تری بزنم، دوست دارم هر روز به عشقش شعر بگم، دوست دارم گل بریزم به پاش، دوست دارم در ماشینو براش باز کنم، دوست دارم اینقدر احترام بهش بزارم که کسی جرئت نکنه تو بگه

به تنهایی و خلوت و علایقش احترام بزارم، به دستاش نوازش هدیه بدم، دوست دارم هر روز از قبلش راضی تر باشه، دوست دارم حرفاشو بفهمم، دوست دارم باهاش شوخی کنم بخندم

دوست دارم هیچ وقت کنارش فحش ندم، دوست دارم مهربونی رو یاد بگیرم ازش، دوست دارم بنویسم براش

دوست دارم ....

ولش کن همش خیالات بود

بازدید : 0
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1404 زمان : 16:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دل ام

میدونی دیگه هیچیم مث قبل نیست، نه نگاهم نه فکرم نه عقیدم، الان زودتر بغض میکنم، اشک میریزم، الان دیدم فرق میکنه، دیگه به هیچ مادیاتی فکر و نظری ندارم...

دیگه موندن یا رفتن آدما برام مهم نیست، حتی اگه خیلی عاشقشون باشم، دیگه مهم نیست که کسی منو دوست داشته باشه یا نه، هر کی خوبی کنه من 10 برابرشو خوبی میکنم و هر کی بدی کنه میسپارمش به خدا

از این به بعد هر کار کوچیک و بزرگی داشته باشم اول به خدا واگذار میکنم و بعد تلاشمو میکنم، از این به بعد با وجود خدایی که حسش کردم حتی کارایی که دست منم نیست رو انجام میدم...

دیگه نگران هیچی نیستم، اصن بزار همه برن، بزار من به هیچ کدوم از آرزوهام نرسم، بزار قراردادمم نا تمام بشه، بزار همین فردا بمیرم، دیگه مهم نیست...

الان فقط و فقط حال خوبم که با خدا درست شده برام مهمه، الان همین که میتونم راحت حرفامو بزنم مهمه

خوشحالم که فهمیدم آدمها شبیه ظاهرشون نیستن و فقط باید وقتمو صرف خودم و معاشقه با وجود ناتمام خدا کنم، خوشحالم که فهمیدم هرکاری رو خدا میتونه انجام بده و میتونم هر چیزی رو از خدا بخوام

خوشحالم که دارم کار میکنم روی تنهاییام، خوشحالم که خیلی تغییر کردم، خوشحالم که هدفم مشخص شده، خوشحالم که عشق دارم، خوشحالم که عاشقی میفهمم

خوشحالم که خدا داره همیشه بهم توجه میکنه، خوشحالم که خدا این متنا رو میخونه

خدایا به من کمک کن که همه‌ی وجودمو پاک کنم، از هوا و هوس، از شهوت از دروغ از چشم ناپاک، از دورویی، از ریا از خودخواهی، از قضاوت دیگران

خدایا کمک کن بتونم تنهاییامو درست کنم، خدایا میخوام اینقدر خوب باشم که خودت منو لایق بدونی، لایق حال خوبی که برام در نظر گرفتی

خدایا خیلی دوستت دارم...

خدایا اصلا بیا من مال تو، این قدرت انتخابو ازم بگیر، نذار دیگه انتخاب کنم، دیگه نمیخوام اشتباه کنم

اصلا هر انتخابی که تو نباشی اشتباهه، هر قدمی‌که بدون یاد تو بردارم اشتباهه، اصلا من دیگه نمیخوام انتخاب کنم

خدایا اصلا تو با نشونه‌هات جلوی منو بگیر، تو با نشونه بهم بفهمون که کارم خوبه یا اشتباهه...

خدایا بد خسته شدم، خدایا بد دلمو هوایی کردی

خدای من! میشه وقتمو آزادتر کنی که همش بنویسم؟!

خدایا شکرت

بازدید : 0
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1404 زمان : 16:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دل ام

یاد گرفتم که هرچی انتخاب کنم ممکنه اشتباه باشه، خونه ماشین همسفر، همراه، یاد گرفتم که خیلیا آدم‌های اشتباهی هستیند...

جوری بهم حس و حال نشون داد که یقین پیدا کردم یه نشونست، نشونه برای تغییر تفکر، تفکری که باید دنبالش بگردی تا پیداش کنی

تفکری که تا دنبالش نکنی خدا بهت نمیدش

دیگه این حرفا تو سرم نمیره، دیگه نمیفهمم جمله‌ی "هر کی بخواد خودش میاد" الان فقط هر چی بخوام رو از اون میخوام

دیگه نه به کسی نظر دارم، نه میخوام کسی رو مد نظر قرار بدم، فقط و فقط و فقط منتظر اینم که خدا برام بفرسته، منتظر فرستادشم، همون که قراره آرامش رو هدیه بده

من یقین دارم که با اومدنش میگم این همونه که فرستاده، این همونه که برای من ساخته شده، دیگه نمیخوام خودم انتخاب کنم

دیگه انتخاب کردن بسه، دیگه اشتباه کردن بسه

الان فقط و فقط منتظر اونیم که قراره برام بفرسته

از آسمون کسی نمیاد، یکی مث خودم که بازی رو فهمیدم میاد، کسی که آرامش میبخشه نه آرامش ببره، کسی که وجودش پر از احساسه

دیگه به هیچ کس برام مهم نیست چون یقین دارم هیچ کدوم مال من نیستند، یقین دارم نباید خودم تنهایی انتخاب کنم، هیچ تلاشی برای بدست آوردن نخواهم کرد...

اینو به خودم قول میدم

خدایا شکرت

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 5
  • کدهای اختصاصی