سخته دل بریدن از همه چی
دل کندن از کسی که باعث این حالت شده، دل بریدن از کسی که حالتو خوب میکنه، همه چی همیشه بر وفق مراد نیست
همیشه حال دلت خوب نیست
یه وقتایی قشنگ مشخصه که خدا میخواد امتحانت کنه، میخواد بزرگت کنه، میخواد گرفتارت کنه و بعد بگه زور بزن تا جدا شی، زور بزن تا رها شی، میخواد بهت بفهمونه که اون قوی تره، میخواد بفهمونه که حال و هوای خوب دست خودشه نه بندههاش...
میخواد صبوری رو یادت بده، میخواد آزادی رو یادت بده
وگرنه دلیلی نیست که دلتو جایی بذاره و بعد منتظر درد کشیدنت باشه، جایی که داری میبینی جا اونجا نیست، اما خدای من فکر منم کردی؟!
تو به اندازهی ظرفیت آدما بهشون گرفتاری میدی، اما آیا نمیترسی من کم بیارم؟!!
نمیترسی من بشکنم، داغون بشم؟!
چرا باید دلمو جایی بندازی که عین روز مشخصه که جاش اونجا نیست؟؟! اصلا بد آشوبم
آشوبم، میدونم که اصلا نمیشهها، از الان آشوبم
هم الان داغونم هم اون موقع، هم لال میشم موقع حرفش هم کر میشم...
اصلا نمیدونم چه طلسمیشدما...
یه طلسمیجادویی چیزی نیست استفاده کنم؟!!
دارم میمیرم
آخه چرا فقط در یه صورت باید حال آدم خوب بشه؟!
این پست موقته
خدایا بی نهایت شکرت